یادگیری خودتنظیمی چیست؟ یا یادگیری سلیقی برنامه ریزی شده
یادگیری خودتنظیم چیست؟ چرخۀ یادگیری خودتنظیم از چه بخشهایی تشکیل شده است؟ دانشجویان و اساتید چه نقشی در توسعۀ مهارتهای خودتنظیمی دارند؟
یادگیری خودتنظیم دربرگیرنده وجوه شناختی، فراشناختی، رفتاری، انگیزشی و احساسی/ عاطفی یادگیری است. از اینرو میتوان آنرا به صورت چتری در نظر گرفت که تعداد قابل توجهی از متغیرهای تأثیرگذار بر یادگیری را با یک رویکرد جامع و کلنگر، مورد بررسی قرار میدهد. بههمین دلیل است که امروزه، یادگیری خودتنظیم به یکی از مهمترین زمینههای پژوهش در روانشناسی تربیتی تبدیل شده است. خودتنظیمی چنین توانایی را به دانشجویان میدهد تا کنترل و مسئولیت یادگیری خود را در دست بگیرند. خودتنظیمی ارتباط نزدیکی با یادگیری مناسب قرن 21 و یادگیری شخصی شده دارد. نکته مهم دیگر اینکه، خودتنظیمی کلیدی برای یادگیری دائمی و مادامالعمر است. فراگیران خودتنظیم از راهبردهای مناسب برای مدیریت انگیزه، رفتار و یادگیری استفاده میکنند، عوامل مؤثر در یادگیری را کنترل میکنند، شرایط بهینهای را برای یادگیری فراهم میکنند، موانعی را که در یادگیری تداخل مینماید، حذف میکنند و راهی برای یادگیری پیدا مینمایند. این افراد در زمینه یادگیری خودانگیختهاند؛ اهداف تحصیلی واقعگرایانهای برای خود وضع می کنند؛ از راهبردهای کارآمد به منظور دستیابی به اهداف خود استفاده مینمایند؛ در صورت لزوم راهبردهای مورد استفاده را اصلاح میکنند یا تغییر میدهند؛ و سعی در استفاده بهینه از منابع در دسترس مانند زمان، مکان، همکلاسیها، اساتید و منابع کمکی دیداری و شنیداری دارند. این گروه همواره سعی در خلق و انتخاب محیط هایی دارند که یادگیری را افزایش دهد.
خودتنظیمی چیست؟
خودتنظیمی[1] فرایندی است که برای فعالسازی و پایداری افکار، رفتار و احساسات خود استفاده میکنیم. به بیانی دیگر، خودتنظیمی نحوۀ برخورد ما با عوامل تنشزا است. خودتنظیمی نه یک مهارت آکادمیک و نه مانند هوش یک توانایی ذهنی است. با استفاده از خودتنظیمی، فراگیران تواناییهای ذهنی ذاتی خود را به مهارتهای دانشگاهی تبدیل میکنند. خودتنظیمی نقش مثبتی در یادگیری دارد. یادگیری خودتنظیم[2]، (SRL) نوعی از یادگیری است که با فراشناخت، یا تفکر فرد در مورد تفکر خود، هدایت میشود (ر.ک. فراشناخت). یادگیری خودتنظیم یک مهارت عملکرد تحصیلی یا ذهنی نیست. بلکه یک فرایند خود هدایتگری است که توسط آن فراگیر میتواند مهارتهای ذهنی خود را، در مهارتهای تحصیلی بهکار گیرد. بهتوسط یادگیری خودتنظیم، دانشجویان مسئولیت یادگیری خود را بهعهده میگیرند. یادگیری خودتنظیمی شامل درنظر گرفتن هدفها و سپس انتخاب راهبردهای مناسب برای دستیابی به آنها است. زمانی که راهبردها انتخاب شدند، فرد باید پیشرفت خود را مدیریت کرده و در صورت برآورده نشدن اهداف، آنرا مجددا بازنگری کند. همچنین باید از زمان در دسترس بهطور مؤثر استفاده نموده و روشهای انتخاب شده را ارزیابی نماید و روشهای تازه را برای یادگیریهای آتی، آماده نماید.
چالشهای یادگیری خود انگیخته یا خودتنظیم برای دانشجویان
فراگیران مبتدی خود را با مقایسه با دیگران ارزیابی میکنند و بهاین ترتیب بازخورد دریافت میکنند. این گروه اغلب شکستهای خود را به کمبودهایی که بهروی آنها کنترل ندارند، نسبت میدهند. از سوی دیگر، فراگیران با تجربه میدانند که چگونه یادگیری خود را مدیریت کنند و در صورت شکست، آنرا به کاستیهای خود نسبت داده و بهروی چگونگی برطرف کردن نقاط ضعفشان، تمرکز کنند. با ورود دانشآموزان دبیرستان به دانشگاه، انتظار بر این است که مسئولیت یادگیری و کاربرد آن در موفقیت تحصیلی را بیشتر به عهده بگیرند. متأسفانه، بسیاری از آنها چنین نمیکنند، زیرا مهارتهای مورد نیاز برای موفقیت در اینگونه محیطهای آموزشی را فرا نگرفتهاند. ضعف برخی از دانشجویان در یادگیری، دلایل مختلفی میتواند داشته باشد. گروهی، از نحوۀ مطالعه و یادگیری غیرمؤثر خود بیاطلاع هستند. یا اینکه باورهای نادرستی در مورد تواناییها، نحوۀ یادگیری و انگیزه خود دارند. گروهی دیگر نیز تمایلی به تغییر در رفتار و نحوۀ یادگیری خود ندارند. در جدول 1 مجموعه چالشهایی را که دانشجویان در ارتباط انجام با تکالیف آموزشی و یا یادگیری و فهم مطالب با آن روبرو میشوند، بههمراه نمونههایی از توجیههایی را که برای عدم موفقیت خود بیان میکنند، فراهم آمده است.
راهبردهای یادگیری خودتنظیم
بر اساس نظریۀ زیمرمن، راهبردهای یادگیری خودتنظیم متشکل از چهار زیرمجموعۀ رفتاری، انگیزشی، شناختی و فراشناختی است.
خودتنظیمی رفتاری در یادگیری خودتنظیم:
استفاده بهینه از منابعی که یادگیری را افزایش میدهد. مثل استفاده درست از زمان و مکان، چگونگی کمک گرفتن از منابع در دسترس، از جمله استاد، همکلاسیها، مواد آموزشی و کمک آموزشی.
خودتنظیمی انگیزشی در یادگیری خودتنظیم:
کاربرد فعال راهبردهای برانگیزاننده، بهمنظور افزایش یادگیری. نظارت بر خود میتواند به فرد کمک کند که انگیزه و احساسات خود را بهصورتهای مختلف، کنترل کند. از آن جمله است: پایداری در تداوم فعالیت، ارزش قائل شدن برای کار، اعتماد بهتوانایی انجام صحیح فعالیت، مقابله با دلسردی و سرکوب احساساتی که فعالیت را بهچالش میکشد.
خودتنظیمی شناختی در یادگیری خودتنظیم:
استفاده از راهبردهای شناختی برای یادگیری، بهخاطرسپاری، یادآوری و درک مطالب. از جمله، ایجاد ارتباط بین ایدهها. ربط دادن مطالب بهآنچه میدانم. بازتعریف ایدهها بهتوسط کلمات یا تصاویر ذهنی. راهبردهای شناختی هم برای تکالیف ساده و حفظ کردنی و هم برای تکالیف پیچیدهتر، که به درک و فهم نیازمندند، کاربرد دارد.
خودتنظیمی فراشناختی در یادگیری خودتنظیم:
استفاده از راهبردهای فراشناختی برای برنامهریزی، نظارت، بازبینی و اصلاح فعالیتهای شناختی. فرایندهای فراشناختی دارای دو جنبهی مستقل اما مرتبط با یکدیگرند. یکی دانش فراشناختی است و دیگری تجربه فراشناختی (ر.ک. فراشناخت)
مهارتهای یادگیری خودتنظیم
مهارتهای یادگیری خودتنظیم، ابزارهای ضروری برای یادگیری هستند. با این وجود بهندرت آنها را آموزش میدهند. بخاطر همین است که با دانشجویان زیادی روبرو میشویم که فاقد استقلال، انگیزه، پایداری، و احساس مثبت در طول تحصیل خود هستند. صاحبنظران مختلف، الگوهای متفاوتی از خودتنظیمی در یادگیری را ارائه دادهاند. یکی از پیشگامان نظریه یادگیری خودتنظیم (SRL) زیمرمن[3] است. این پژوهشگر بر این باور است که وقتی فراگیران را درگیر کنیم، مسئولیت یادگیری خود را بیشتر میپذیرند و عملکرد تحصیلی آنها بهبود مییابد. مدل زیمرمن برای یادگیری خود تنظیم از یک چرخۀ با بازخورد مداوم، استفاده میکند. اسن چرخه شامل سه مرحلۀ برنامهریزی، تمرین و ارزیابی است. این مدل به آموزشگران کمک میکند که دانشجویان را هر چه بیشتر درگیر فرایند یادگیری بنمایند (شکل 1).
مرحلۀ برنامهریزی در یادگیری خودتنظیم
یا پیشاندیشی، برای پاسخ به این سؤال که «مسئله چیست؟» در این مرحله فراگیر اهداف و ملاکهایش را تعیین میکند. بهنحوی که قادر باشد آنها را در محدودۀ یک تکلیف خاص، یک جلسۀ درس، یا یک دورۀ آموزشی، برآورده سازد. از دیگر فعالیتهای این مرحله انتخاب راهبردهایی برای رسیدن به هدفهاست.
مرحلۀ تمرین در یادگیری خودتنظیم
برای پاسخ بهاین سؤال که «آیا برنامه را بهدرستی انجام میدهم؟» در این مرحله، فراگیر تعهدش را به تجربه یادگیری، انجام میدهد، بر یادگیری خود نظارت کرده و میزان پیشرفت خود را با ملاکهایی که در مرحلۀ برنامهریزی درنظر گرفته، مقایسه مینماید.
مرحۀ ارزیابی در یادگیری خودتنظیم
برای پاسخ بهاین سؤال که «آیا برنامه بهدرستی اجرا شده است؟» در این مرحله دانشجو دربارۀ تجربۀ یادگیری خود تعمق کرده و آن را ارزیابی میکند. این امر شامل تفکر بهروی بازخورد و ذخیرۀ ایدهها و مفاهیم برای استفاده در یادگیریهای آینده است.
ابعاد یادگیری خودتنظیم
انگیزه، روشهای یادگیری، مدیریت زمان، محیط یادگیری و نظارت بر عملکرد ابعاد یا مؤلفههای مختلف یادگیری خودتنظیم هستند. این پنج مؤلفه، بهسؤالات اساسی زیر پاسخ میدهند:
1. چرا درگیر یادگیری میشویم؟
انگیزه: بدون داشتن هدف، دانشجو بیانگیزه است. دانشجویان موفق میدانند که وقتی حوصله انجام کاری را ندارند، چگونه بهخودشان انگیزه بدهند. تعیین هدف و خلوت کردن و تفکر با خود، نمونههایی از فنون خودانگیزشی هستند.
2. چگونه درگیر یادگیری میشویم؟
راهبردهای یادگیری: روشهایی است که دانشجویان برای کسب اطلاعات، بهکار میگیرند. بسیاری از دانشجویان عدم موفقیت در یادگیری را به توانایی خود ربط میدهند، این در حالیست که هرگز به آنها یاد داده نشده که چگونه یاد بگیرند. تکالیف درسی مختلف، برای به حداکثر رساندن یادگیری، نیاز به راهبردهای مطالعه متفاوت دارند.
3. چه زمانی مشغول یادگیری هستیم؟
مدیریت زمان: مهارتی است که میتوانیم در خود توسعه بدهیم. دانشجویانی که مهارتهای مدیریت زمان بهتری دارند، بهطور معمول نتایج بهتری کسب میکنند. در مقابل، دانشجویانی که مهارتهای مدیریت زمان ضعیفتری دارند، غالباً مشغول انجام کارهای فوری و لحظه آخری هستند.
4. کجا و با چه کسانی یاد میگیریم؟
محیط یادگیری: توانایی فراگیران در بازسازی محیط فیزیکی و اجتماعی یادگیری، برای تأمین نیازهایشان. فراگیران موفق توجه زیادی به ساماندهی محیط یادگیری و کسب کمک از دیگران دارند.
5. دستاوردهای یادگیری ما کدامند؟
نظارت بر عملکرد: بهدانشجویان اجازه میدهد تا عملکرد خود را کنترل کنند، مربی و راهبر خود باشند، عملکرد خود را نقد کنند، برای دستیابی بهاهداف، تغییرات ضروری را انجام دهند.